مامان، نی نی، ساک !
دخترکم برای اولین بار به پابوس امام رضا رفت ...
مامان : سلما :
سلما می خواهیم کجا بریم ؟ مشهت (مشهد)
بریم پیش کی ؟ میرزا ( امام رضا به صورت خلاصه)
چه کار کنیم ؟ دعااا
برای کی دعا کنیم ؟ دادا ( به داییش میگه دادا )
چرا ؟ دست دادا اووووف (دادا تصادف کرده)
خلاصه که رفتیم مشهد پیش امام رضا و برای دادا و دیگران دعا کردیم.
من هربار که میخواستم وارد حرم بشم کلی توسط خانمهای حراست بازخواست میشدم که چرا چنین ساک سنگینی برای سلما برداشتم.... بنده خداها کلی وقت میذاشتن تا تمام خرت و پرت های ساک رو بگردن.
اگه اونها هم چیزایی که من توی حرم دیدم، دیده بودن احتمالا دیگه نه منو بلکه خانمهایی که با بچه و بی ساک وارد حرم میشدن رو بازخواست می کردن !
خدایا ... چه طور یه نفر میتونه بچه رو روی فرش عوض کنه و حتی یه پلاستیک برای پوشک کثیف نداشته باشه؟ چرا یه کتاب یا اسباب بازی سبک همراشون برنمی دارن که بچه نازنینشون از سر و کول مردم بالا نره. چرا یه دستمال تمیز همراه ندارن که به عنوان سفره برای بچه استفاده کنن ؟؟؟؟؟
همه فامیل می دونن که مرضیه و ساک و سلما جدا نشدنی هستند! من هر جا برم مجهز میرم. شاید خانمی که تازه مامان نشده هنوز تو ساک بستن مهارت نداشته باشه. در ادامه مطلب ساک سلما رو می بینید که فراخور سنش، محتویات متفاوتی داره
ساک
تشک تعویض، پوشک، پاکت فریزر، دستمال مرطوب، دستمال کاغذی، کهنه پارچه ای
کرم، لوسیون و قطره استامینوفن
ژل ضدعفونی کننده دست، قاشق یکبار مصرف، سفره یکبار مصرف
ابزار سرگرمی
حداقل دو دست لباس کامل
خوارکی و آب