baby show
قبلا گفتم که به جز سلما چند تا کوچولوی دیگه هم تو فامیل داریم که البته سلما از همه کوچیک تره.
گاهی اوقات که مامانم تلفنی با مادربزرگ های این کوچولوها صحبت میکنه، خبر از کارهای محیرالعقولی میده که این بچه ها انجام میدن. مثلا بچه ی هفت ماهه ای که راه میره یا دخترک ده ماهه ای که به راحتی پدر و مادرش رو با اسم کوچیک صدا میزنه و از این دست معجزات!
البته به کار بردن کلمه معجزه جنبه شوخی داره چون میدونم که بچه ها موجوداتی غیرقابل پیش بینی هستن و هیچ کاری ازشون بعید نیست. مشکل اینجاست که وقتی با این کوچولوهای نازنین برخورد میکنم متوجه میشم که "راه رفتن" یعنی دست به میز و مبل تاتی تاتی کردن ! و "حرف زدن" یعنی مجموعه ای از اصوات که گاهی فقط "هم وزن" کلمه مورد نظر از دهان مبارک دخترک خارج میشه!
بله! در دوره ای زندگی می کنیم که بچه داری هم یک "شو" محسوب میشه و گویا باید دروغ گفت تا برنده شد!
حالا منم میخوام مثل بقیه دوستای وبلاگ نویسم بنویسم که سلما چه کارایی بلد انجام بده، فقط به این دلیل که شاید چند سال دیگه خوندنش خالی از لطف نباشه.
دخترک نازنینم از اواخر هفت ماهگی با کمک گرفتن از وسایل خونه بلند میشه و در راستای اونا قدم میزنه!
نیمه های هفت ماهگی بود که طی دو یا سه روز یهو شروع کرد به بای بای کردن و بوسیدن و دست دادن. البته خانم کوچولو فقط با دایی دست میده. وقتی هم بهش میگم "سلما بوس" تا جایی که می تونه دهنش رو باز میکنه و میچسبونه به لپم!
اوایل هفت ماهگی هم می تونست بدون کمک بشینه. اما اینکه خودش از حالت خوابیده یا ایستاده به حالت نشسته تغییر حالت بده، اوایل هشت ماهگی رخ داد.
یه چیز جالب هم که دیدم اینه که اگر کتاب رو برعکس بدم دستش، خودش کتاب رو میچرخونه و درست میگیره دستش! با کمی تلاش هم میتونه ورق بزنه.
چهار دست و پا رفتنش هم از اواخر شش ماهگی شروع شد و خیلی هم سرعتی هم عمل میکنه بچه ام!
وقتی هم داره چهار دست و پا میره و بهش میگم " بگیریدش سلما رو، بگیریدش در رفت" با ذوق و خنده سرعتش رو زیاد میکنه و می تازه!
الان ممکنه به نظر شما سلما تنبل و در مقایسه با بچه های دیگه عقب باشه که به نظر من اصلا مهم نیست. سلما برای من بهترینه.
یا ممکنه نگران کوچولوی خودتون باشید که چرا هنوز بعضی از این کارها رو نمی کنه ... برید خدا رو شکر کنید که بچه تون سالمه. همه بالاخره همه چیز یاد می گیرن. والله