سلماسلما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

من و سلما

baby show

1391/12/8 15:54
نویسنده : مرضیه
455 بازدید
اشتراک گذاری

قبلا گفتم که به جز سلما چند تا کوچولوی دیگه هم تو فامیل داریم که البته سلما از همه کوچیک تره.

گاهی اوقات که مامانم تلفنی با مادربزرگ های این کوچولوها صحبت میکنه، خبر از کارهای محیرالعقولی میده که این بچه ها انجام میدن. مثلا بچه ی هفت ماهه ای که راه میره یا دخترک ده ماهه ای که به راحتی پدر و مادرش رو با اسم کوچیک صدا میزنه و از این دست معجزات!

البته به کار بردن کلمه معجزه جنبه شوخی داره چون میدونم که بچه ها موجوداتی غیرقابل پیش بینی هستن و هیچ کاری ازشون بعید نیست. مشکل اینجاست که وقتی با این کوچولوهای نازنین برخورد میکنم متوجه میشم که "راه رفتن" یعنی دست به میز و مبل تاتی تاتی کردن ! و "حرف زدن" یعنی مجموعه ای از اصوات که گاهی فقط "هم وزن" کلمه مورد نظر از دهان مبارک دخترک خارج میشه!

بله! در دوره ای زندگی می کنیم که بچه داری هم یک "شو" محسوب میشه و گویا باید دروغ گفت تا برنده شد!

حالا منم میخوام مثل بقیه دوستای وبلاگ نویسم بنویسم که سلما چه کارایی بلد انجام بده، فقط به این دلیل که شاید چند سال دیگه خوندنش خالی از لطف نباشه.

دخترک نازنینم از اواخر هفت ماهگی با کمک گرفتن از وسایل خونه بلند میشه و در راستای اونا قدم میزنه!

نیمه های هفت ماهگی بود که طی دو یا سه روز یهو شروع کرد به بای بای کردن و بوسیدن و دست دادن. البته خانم کوچولو فقط با دایی دست میده. وقتی هم بهش میگم "سلما بوس" تا جایی که می تونه دهنش رو باز میکنه و میچسبونه به لپم! 

اوایل هفت ماهگی هم می تونست بدون کمک بشینه. اما اینکه خودش از حالت خوابیده یا ایستاده به حالت نشسته تغییر حالت بده، اوایل هشت ماهگی رخ داد.

یه چیز جالب هم که دیدم اینه که اگر کتاب رو برعکس بدم دستش، خودش کتاب رو میچرخونه و درست میگیره دستش! با کمی تلاش هم میتونه ورق بزنه.

چهار دست و پا رفتنش هم از اواخر شش ماهگی شروع شد و خیلی هم سرعتی هم عمل میکنه بچه ام!

وقتی هم داره چهار دست و پا میره و بهش میگم " بگیریدش سلما رو، بگیریدش در رفت" با ذوق و خنده سرعتش رو زیاد میکنه و می تازه! 

الان ممکنه به نظر شما سلما تنبل و در مقایسه با بچه های دیگه عقب باشه که به نظر من اصلا مهم نیست. سلما برای من بهترینه.

یا ممکنه نگران کوچولوی خودتون باشید که چرا هنوز بعضی از این کارها رو نمی کنه ... برید خدا رو شکر کنید که بچه تون سالمه. همه بالاخره همه چیز یاد می گیرن. والله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

matin
8 اسفند 91 19:43
be nazare man ham in chiza aslan mohem nist. bache ha motafavetand va nabayad ounha ro ba hammoghayese kard. masalan pesare man alan 9 mah dare ama aslan 4 dast o pa rah nemire,ama be sorat sine khiz mire
yalda
9 اسفند 91 22:01
سلاممم ماشالله چه گل دختری داری..خدا حفظش کنه براتون..خیلی نازه مامان خانومی اگه علاقه داری به کارهای هنر.و دانشتنی های روزمره.به من سربزن..اگه خوشت اومد لینک کن...بدو بیا ضرر نمیکنی
مژده (مامان پردیس)
14 اسفند 91 17:33
ماشالله به سلما خانوم زرنگ و باهوووووووووش بوووووووووووس از لپای نازش
زهره جون
15 اسفند 91 12:37
دقییییییییقا حرف دل منو زدی ...
من چکار کنم از دست این مردم... حس میکنم هیچ کس با خیال راحت زندگی نمیکنه . در حالی که یکی چشم دوخته به من و زندگیم یکی از اونطرف چشم دوخته به زندگی اون ... زمانه بدی شده واقعا ... بیچاره بچه ها!
ماشاالله به سلمای خوشکلم. خیلی هم زرنگه ماشاالله

راست میگی، بیچاره بچه ها که از این چشم و هم چشمی ها و خاله زنک بازیا ضربه میخورن
ندا مامان رها
15 اسفند 91 13:27
سلام عزیزم خیلی زیبا نوشتی. عاشق نثرت شدم.
قربون این دخترک بشم که اینقدر شیطون بلاست
خیلی خوبه که سلما اینقدر به کتاب علاقه دارهرها همئ دوستداره اما من کم کاری کردم و بیشتر خودم براش قصه گفتم و شعرخوندم تا از روی کتاب

ببوس خانوم گل را

مرسی عزیز دلم، من که بی تاب مدرسه رفتن سلما هستم. دارم میمیرم برا دیکته گفتن !
لیلا مامی لیلیا
19 اسفند 91 15:35
ماشالا به سلما توپولی عزیزم منم خیلی تو این موقعیتا قرار گرفتم و از وقتی خودم بچه دار شدم فهمیدم که نباید بچه ها رو مقایسه کرد اما ... به هر حال سالمن و همشون یه روزی می تونن این کار هارو انجام بن یکی زود تر یکی دیرتر ای کاش بیشتر به تربیت بچه بها داده بشه تا این کاراشون والله
فهیمه (مامی فرناز)
26 فروردین 92 9:47
هزاااااارماشاللللله به سلما جون زررررنگ ... خدا حفظش کنه

من که خودم قبلا اصلا نمی دونستم بچه تو چه سنی چی کار باید بکنه ...ولی الان هی می گن فرناز چند ماهشه ؟ چرا فلان کار نمی کنه ؟... فقط می گم به جاش اینکارو می کنه و وقت زیاد داره تا کارهای دیگه رو هم یاد بگیره ! تا ادامه ندن و الکی منم مضطرب نشم.
نازناز منم خیلییییییی به کتاب علاقه و البته بیشتر به کتابهای قطور و بدون عکس واسه همین همش کتابهای من درب و داغون شده....


ماشالله خانم دکتر فرناز ! فکر کنم دیکشنری و دایره المعارف بدی دستش کیف کنه.
مامان ایلیا
26 فروردین 92 13:09
الهی قربون اون لپای قشنگت بشم که همه میکشنش جیگر خاله.
گل گفتی مرضیه جونم.البته نوشتن کارای بچه و ثبت تاریخاشون خیلی وقتا واسه خیلیا فقط به قصد ثبت خاطراته که یادآوریشون در آینده واسه خود بچه ها جالبه اما متاسفانه خیلیها هم فقط نیت پز دادن دارن.جالبه که منم همین یکی دوروز پیش داشتم درمورد این قضیه با همسرجان صحبت میکردم.ایلیا هم تو بعضی چیزا کاراش دیرتر از بقیه بوده و بعضی چیزا زودتر.ولی مهم اینه که میدونم خدا به پسرم تواناییشو داده.حالا زود یا دیر.
چرا کارمون به جایی رسیده که چشم و هم چشمی رو وارد دنیای پاک بچه ها میکنیم؟

راستی خیلی قشنگ مینویسی


مرسی از وقتی که میذاری و اینجا رو میخونی. حرفاتم کاملا قبول دارم
الی
9 اردیبهشت 92 0:47
امان امـــان امـــــــان.... "هیچ بچه ای مثل اون یکی نیست" مهم اینه که سلامت باشن و عاقبت بخیر آره مادر جان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و سلما می باشد