سلماسلما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

من و سلما

این روزهای ما

1392/10/22 16:25
نویسنده : مرضیه
243 بازدید
اشتراک گذاری

1. سلما : مامان ... سلما جون آب میخواد

مامان : بفرمایید 

سلما : این نه ! لیوان دسته داره ! 

2. سلما در حالی که روی شکم بابا دراز میکشه : بابایی سلما جون ماساش بده ! (ماساژ)

3. سلما : مامان بیفرما کادو

و مامان تا حالا یه بسته پوشک، یه گل سر، یه روزنامه و یه قوطی خالی دلستر از دخترک کادو گرفته

قلب

4. از دور صدای جوشکاری میاد. سلما : مامان صدای چیه ؟

مامان (فکر میکنه سلما چه میدونه جوشکاری چیه) : صدای هواپیماست مامان.

سلما : نهههههه ...آچیش بازی میکنه ( آتیش بازی ) هیپنوتیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نازی
21 دی 92 20:38
واقعا اگه دخترتون تو این سن اینقدر واضح حرف میزنه چند تا شعر هم یادش بدین!!راستی صداشو ضبط کنین اینجا بذارین ما هم بشنویم و باور کنیم خالی بندی نیست!!!!
مامان ایلیا
23 دی 92 0:59
چه فرقی میکنه خالی بندی باشه یا نه؟مگه همه اونایی که اینجا رو میخونن سلما یا مامانش رو میشناسن؟خوب کسی که بشناسه،از نزدیک میبینه و متوجه میشه و کسی هم که نشناسه،چرا باید براش خالی بست؟ مرضیه جون واقعا آفرین که اینهمه باهاش کار میکنی.واقعا جای تحسین داره
مامی
25 دی 92 0:08
عزیزم شما خانه داری یا شاغل؟ چون خوب واسه سلما جون وقت میذاری.
مرضیه
پاسخ
خانه دار که چه عرض کنم دوست عزیز ! بچه دارم ! دیگه به خونه هم نمی رسم !
مامان آرشين
30 دی 92 16:44
عزيزم با اجازه لينكت ميكنم.. وبلاگت خوبه از اين جهت كه ايده هاي خوبي داري براي گذران وقت با نيني
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و سلما می باشد